جدول جو
جدول جو

معنی باد هرات - جستجوی لغت در جدول جو

باد هرات
(دِ هََ)
باد شمال را گویند و آن از طرف مشرق است بجانب مغرب برخلاف باد دبور. (برهان). باد صبا. (ناظم الاطباء). باد شمال را گویند و آن از جانب مشرق است بمغرب و بخوبی معروف است. حکیم ازرقی هروی گفته:
مرا شمال هری بی هری نیاید خوش
از آنکه خواجه و مخدوم من بود بفراه.
(ازآنندراج) (از انجمن آرا).
مر رعیت را صبای عدل لطف آمیز تو
خوش نسیم آید چو مشک تبت باد هرات.
سوزنی.
رجوع به هفت قلزم و شرفنامۀ منیری و شعوری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باد مراد
تصویر باد مراد
باد موافق که کشتی را به سوی مقصد ببرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باد بروت
تصویر باد بروت
خودبینی، خودپسندی، عجب، تکبر، غرور، باد و بروت، باد سبلت
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
یاقوت گوید: گمانم اینست که قریه ای است از قرای هرات. یا اینکه ناحیه ایست از نواحی هرات. (مرآت البلدان ج 1 ص 161). بظن ابوسعید از نواحی هرات است. (مراصد الاطلاع) (از مرآت البلدان) ، در صحبت، در کنار. و رجوع به ملازمت شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
از قرای بادغیس از نواحی هرات. (از معجم البلدان). شهرکیست (از ماوراءالنهر) نزدیک کلسکان پوکند، کوکت، خشکاب، با کشت و بزر بسیار و مردمانی درویش. (حدود العالم). و رجوع به بست شود. بنا بنقل مقدسی نام یکی از هفت شهریست که در ناحیۀ جنوبی ولایت بادغیس خراسان قدیم که مرکز آن دهستان نام داشته، بوده است. محل آن جایی است که امروز مرقد خواجه دهستان در شمال خاوری هراتست، (جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی چ 1337 هجری شمسی بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 440). و رجوع به معجم الادباءج 3، قاموس الاعلام ترکی ج 2، مرآت البلدان ج 1 شود
لغت نامه دهخدا
(دِ مُ)
باد موافق بود. (آنندراج: باد مخالف)
لغت نامه دهخدا
(دِ بُ / بادْ بُ)
کنایه از عجب و تکبر و غرور باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). مردم صاحب تکبر و خداوند غرور را گویند. (برهان). متکبر و مغرور و لاف زن و آنکه بر خود نازد و فخر کند و فیاش و بادبر. (ناظم الاطباء) :
گر باد بروتم بجز از خاک در تست
چون شانۀ نو سبلت و ریشم همه برکن.
سنائی.
چیست این باد بروت خواجگی
سیم دارم فاضلم باری کیم ؟
جمال الدین عبدالرزاق.
شمعی که نه از تو نور گیرد
از باد بروت خود بمیرد.
نظامی.
این باد بروت و نخوت اندربینی
آن روز که از عمل بیفتی بینی.
سعدی (مفردات).
کیست آن ظالم که از باد بروت
ظلم کرده ست و خراشیده ست روت ؟
مولوی.
من ترک هند و جیغۀ چیپال گفته ام
باد بروت جونه بیک جو نمیخرم.
شیخ آذری.
رجوع به باد شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
ناحیه ای که سیستان در جنوب آن واقع است. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2189)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باد هوا
تصویر باد هوا
وعده دروغ، هر چه که وجود ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
یارا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
Skittishly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
Fearlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
de manière craintive
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
de manière courageuse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تکبر و خودپسندی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
de maneira receosa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
อย่างไร้ความกลัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
angstig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
onbevreesd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
de manera asustadiza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
de manera valiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
timidamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
in modo coraggioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
безстрашно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
de maneira corajosa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
急躁地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
无畏地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
nerwowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
bez strachu
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
тривожно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
ängstlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
furchtlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
нервозно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
бесстрашно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با هراس
تصویر با هراس
อย่างหวาดกลัว
دیکشنری فارسی به تایلندی